مهدی کرمی، کارشناس مذهبی، در بخش اول برنامه درباره رابطه با خدا گفت: گاهی ما احساس میکنیم خدا باید به سراغ ما بیاید. درحالی که در مقابل خداوند باید همه غرور را کنار بگذاریم تا رابطه صمیمانه با خدا داشته باشیم.در این شب ها باید یاد بگیریم با خدا حرف بزنیم. خیلی از ما حرف زدن با خدا را بلد نیستیم و چون خدا ویژگی ماورایی دارد نمی توانیم به درستی با او ارتباط بگیریم. اما خود خدا میگوید من از رگ گردن به شما نزدیکترم من را بخوان. پس باید با خدا راحت باشیم و بدانیم اگر شب قدر باشد و با خدا حرف بزنیم به اندازه یک عمر ارزش دارد.
او گفت: باید ببینیم هدف ما در زندگی چیست؟ اگر دقت کنید میبینید هرچیزی را هدف قرار دهیم، چه پول چه زیبایی، باز هم بالاتر از آن هم وجود دارد. پس خدا دوست دارد هدف اصلی بنده هایش او باشد و آنها را به سمت خود فرامیخواند، چون هیچ چیز از او بالاتر نیست.
کرمی درباره اینکه چگونه قدر ماه رمضان را بدانیم و از آن استفاده کنیم گفت: این شب ها مانند انبارگردانی آخر سال برای کاسبها است که به حساب و کتاب می پردازند و ما هم باید خود را محاسبه کنیم. همانطور که اهل بیت میگویند:" از ما نیست کسی که خودش را محاسبه نکند". شب تفکر است و ما باید به کردههای خود به خصوص در 4 حوزه فکر کنیم. یکی از آنها بدن است، چرا که در برابر آن مسئول هستیم، باید ببینیم از پارسال تا امسال چه اتفاقی برای بدن ما افتاده است؟ مثلا کسانی که روزه نمی گرند به دلیل آن فکر کنند و برای حلش تلاش کنند.
او ادامه داد: مرحله بعد روح و روان است، باید ببینیم در سال گذشته چه اتفاقی برای روح و روان من افتاده. در مرحله سوم باید دید در ارتباطاتم با دیگران و حضور در جوامع پیشرفتی داشتم یا نه. مرحله چهارم بّعد معناگرایانه است به این معنا که چقدر به دلیل حضورم در عالم نزدیک شدم و آن را دریافتم؟
کرمی گفت: دین در تمام این موضوعات و مسیرهابه ما کمک میکند حضرت محمد و امیرالمومنین درباره اینها تعاریفی دارند. ما نمی توانیم کاملا مشابه حضرت علی زندگی کنیم اما باید تلاش کنیم و بدانیم خدا از ما انتظار دارد، پس حداقل به اندازه انتظار خدا تلاش کنیم.
در بخش بعدی برنامه، لیلا نظام آبادی، شخصی که دوبار به سرطان بدخیم مبتلا شده گفت: من آدم مذهبی بودم و شدیدا به خدا متکی بودم.در دو سه سال اخیر دچار بیماری زخم معده شدم.. 6 ماه دارو مصرف میکردم بهتر نشد، آزمایش و سونوگرافی داخلی انجام دادند. آزمایش را ترجمه کردم و فهمیدم به سرطان بدخیم مبتلا شده ام. اما در کمال تعجب اصلا استرس نگرفته بودم و نگران نبودم با اینکه پزشکان گفتند باید تمام معده به سرعت برداشته شود.
اطرافیانم بسیار ناراحت بودند . اما من به نزدیکانم آرامش می دادم و از صبر حضرت ایوب و مریضی سخت او میگفتم و ائمه را الگوی خودم قرار داده بودم.
نظام آبادی ادامه داد: 28 جلسه شیمی درمانی انجام دادم و 30 کیلو کاهش وزن داشتم. هرماه سی تی اسکن می کردم و بعد از چند ماه متوجه شدیم در بخش دیگری از بدن غده سرطانی وجود دارد. با این حال باز هم خودم را تسلیم خواست خدا میدیدم. همه ما در حال امتحان شدن هستیم با خودم می گفتم خداوند 50 سال به من سلامتی داده الان که بیماری داده نباید از او گله کنم.
او توضیح داد: بیماری از نو شروع شد و بخش های مختلفی از داخل بدنم را دوباره کامل خارج کردند. من همه چیز را به خدا سپرده بودم و به او توکل کرده بودم وبعد از مدتی بیماری من تمام شد و خوب شدم.
خانم نظام آبادی در آخر گفت: ایمان من بعد ازبیماری بیشتر شد حس میکنم وقتی خدا به ما سختی میدهد باعث ارتقای روح ما و کامل شدن آن میشود. و من حس میکنم این مریضی روحم را ارتقا داد. ما وقتی میگوییم خدایا شکرت و توکل به او میکنیم به این معنی نیست که فقط بنشینیم و توکل کنیم، باید تلاش هم بکنیم اما برای رسیدن به خواسته و هدف، نتیجه را به خدا بسپاریم.
در بخش سوم، رضا اسماعیلی، شاعر آیینی، دقایقی را با میزبان برنامه به گفتوگو پرداخت. او درباره اینکه چگونه به استعداد شاعری خود پی برده گفت: فکر میکنم اینیک استعداد خدادای است که در همه مردم وجود دارد و من معتقدم همه مردم ایران بخاطر وجود شاعران بزرگ و پرآوازه در خاک ایران، این ویژگی را درون خود دارند. من هم از نوجوانی فهمیدم این توانایی را دارم و با تشویق دیگران آن را دنبال کردم.